سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گرمای بیشتر غذای کم تر سرمایه داری جهانی (2)

آنها گاوها را با خود آوردند که منجر به جنگل زدایی انبوه شد و در نتیجه جنگل های بارانی را تا کنون ویران کرد. کشاورزی حیوانی عامل مهمی است اما در مورد بحران آب و هوایی بسیار مورد بحث قرار نگرفته است. ازرا کلاین که در نیویورک تایمز می نویسد، این موضوع را برجسته می کند:

ازرا کلاین، نیویورک تایمز، 2021

طراحی لوگو طراحان لوگو

این ترجیح فرهنگی برای گوشت - این تمایل به همه برای "هر شب خوردن یک استیک" - ریشه در استعمار دارد. اول، شما لحظات تاریخی دارید مانند زمانی که اسپانیایی ها گاو را به آمریکای لاتین آوردند (به عنوان نمونه ای از استعمار). سپس، پس از انقلاب صنعتی، کشاورزی به آرامی تبدیل به کشاورزی صنعتی شد که امروزه می شناسیم: کشاورزی کارخانه ای در مقیاس انبوه که به ویژه مخرب است. سرانجام، با پیشرفت فناوری رسانه، فرهنگ غربی همراه با «مصرف‌گرایی جدید» (Schor) در سراسر جهان گسترش یافت، به طوری که در حال حاضر محصولات کشاورزی صنعتی را می‌توان در مک‌دونالدز و KFC در اکثر کشورهای جهان خریداری کرد. و البته، این سودها همچنان به سمت شمال جریان دارد.

 

علاوه بر این، کشاورزی تک فرهنگی که با استعمار به وجود آمد (همانطور که در پایان فقر به آن اشاره شد) شمال را تغذیه کرد در حالی که گرسنگی انبوه را در جنوب جهانی پشت سر گذاشت. همانطور که ادواردو گالیانو در مورد برزیل نوشت، «در آغاز سال 1870، صنعت قند به طور قابل توجهی مدرن شد، زیرا کارخانه‌های بزرگ مرکزی نصب شدند، و جذب زمین توسط latifundios به طرز نگران‌کننده‌ای پیشرفت کرد و گرسنگی منطقه را تشدید کرد» (ص. 64). در بستر استعمار، زمین، مردم و رابطه اکولوژیکی این دو به نام انباشت و سود ویران شد. «زنجیره بزرگ هستی» که یک جهان بینی است که انسان ها را برتر از زمین و بوم شناسی می داند، که برخی از انسان ها (سفیدپوستان، مردان) را برتر از سایر انسان ها (رنگین پوست ها، زنان) می داند، حمایت فرهنگی را برای تداوم نظام های استعمار برده داری تأثیرات این پویایی های جهانی و محلی هنوز در سیستم های اجتماعی فعلی ما وجود دارد.

انجام پروژه انجام پروژه متلب

از سوی دیگر، بسیاری از جوامع غیرغربی و بومی جهان بینی کل نگر دارند و عدالت، مراقبت و سرپرستی زمین را تشویق می کنند. جای تعجب نیست که کاوش در فرهنگ های بومی ساختارهای اجتماعی برابری طلبانه را پیدا می کند و بسیاری از برجسته ترین رهبران جنبش زیست محیطی بومی هستند. دیوید تروئر، یک آکادمیک بومی، در آتلانتیک در مورد رابطه بین بومیان آمریکا و سرزمینی که اکنون آن را پارک های ملی می نامیم، نوشت:

 

او از این واقعیت صحبت می کند که همانطور که دانیل وایلدکت در توضیح خود از "رئالیسم بومی" اشاره می کند، سیستم های اجتماعی بومی بر اساس فرهنگ متقابل (نه دودویی یا سلسله مراتبی) ساخته شده اند که به سرپرستی قابل توجه زمین منجر شده است. این استعمار بود که به تخریب محیط زیست توسعه طلبی و سرمایه داری غرب منجر شد. و Wildcat استدلال می کند که ما باید بحران زیست محیطی کنونی را از طریق یک لنز واقع بینانه (و نه رمانتیک) بررسی کنیم، اما با شناخت دانش مهمی که جوامع بومی به میز می آورند.

 

یک نکته پایانی: جامعه شناسان رویکردی انتقادی به نهادهای اجتماعی دارند. از آنجایی که تمرکز ما بر رفاه جمعی است، از ساختارهای اجتماعی که رفاه جمعی را تولید نمی کنند انتقاد داریم. با این حال، ما به هیچ جایگزین خاصی وابسته نیستیم (یا تبلیغ نمی کنیم). «رئالیسم بومی» (گربه وحشی) یک جهان بینی جایگزین است، اما به چه نوع ساختار اجتماعی جدید یا بازسازی شده ای منجر می شود یا باید؟ این وظیفه همه ماست که به عنوان متفکران منتقد در یک دموکراسی (در حال مبارزه) تصمیم بگیریم. ما باید ایده‌های جدیدی را کشف کنیم که به سمت رفاه می‌آیند. نقد یک سیستم به این معنی نیست که باید همه آن را دور بریزیم. ما می‌توانیم از ظرفیت‌های تفکر انتقادی خود برای روشن کردن و حمایت از جنبه‌های مثبت و مفید یک سیستم و در عین حال سازماندهی مجدد جنبه‌هایی که بیشتر مضر هستند استفاده کنیم. با توجه به اینکه همه ایده‌ها نیاز به آزمایش و آزمایش دارند، مهم است که بیش از حد به هیچ سیستم خاصی وابسته نشویم، به طوری که ما همیشه می‌توانیم در برابر هر گونه تغییر ضروری، با رسیدن به رفاه جمعی بیشتر، آماده باشیم.

سفارش طراحی سایت

لطفا مواظب خودتون باشید و مراقب همه مردم باشید. و از فعالان محلی مانند سازمان دادگستری محیط زیست روستای کوچک و جمعی از کشاورزان شهری الهام بگیرید.


بررسی فاجعه Erebus قسمت نهایی

و او استعفا داد - با این ادعا که می‌خواهد به شرکت کمک کند تا «به پیش برود». امروز، نام او را تقریباً از اینترنت پاک می‌کنید، که تحقیق در مورد توطئه پرواز 901 را دشوارتر می‌کند.

این رابط شبیه سازی شده برای Therac-25، یک دستگاه اشعه ایکس مبتنی بر نرم افزار از سال 1982 است که تعداد زیادی از بیماران را زخمی و کشته شد. مشخص شد که نقص‌ها هم در معماری نرم‌افزار (که شرایط مسابقه را ایجاد می‌کند) و هم در رابط کاربری وجود دارد که به طور گسترده توسط تکنسین‌ها سوءتفاهم شده و مورد سوء استفاده قرار گرفته است.

چگونه نرم افزار به کشتن رسید

 

مانند سایر موارد معروف که در آن رایانه‌ها افراد را با قصد و هدف می‌کشند (برخلاف خطا یا شکست)، اتکای بیش از حد ما به فناوری منجر به حس اعتماد نابجا به چیزی می‌شود که نمی‌فهمیم. ری بردبری گفت که هر فناوری به اندازه کافی پیشرفته از جادو قابل تشخیص نیست. ایر نیوزلند مطمئناً چنین اعتقادی داشت. جدید بودن رایانه‌ها در آن زمان و غرور شرکتی که در فتح قطب جنوب احساس می‌کرد، آنها را در یک نوع اوج ناشی از مواد مخدر با یک سقوط متناسب و ویرانگر در پایان قرار داد.

 

این شرکت دیگر هرگز پروازهای گردشگری قطب جنوب را ارائه نخواهد کرد. همچنین درباره فرهنگی که منجر به پنهان کاری و تصمیم‌گیری بد شد - مانند تصمیم برای پرواز بر فراز یک آتشفشان فعال در وهله اول، یا انجام این کار با خلبانان آموزش ندیده اظهار نظر نمی‌کند. هیچ توضیحی در مورد اینکه چگونه این شرکت به کامپیوترهای کاملاً جدید خود کاملاً اعتماد کرد که نظارت انسانی را کنار گذاشتند وجود ندارد - با نتایج غم انگیزی.

 

بلایای نرم افزاری گذشته متاسفانه آخرین نوع خود نیستند. حتی امروزه، نرم‌افزار تسلا به دلیل تصمیم‌گیری بد طراحان و بازاریابان، از جمله قصد مشکوک برای دستیابی به خودران (یا پروازهای روی قطب جنوب) در وهله اول، مردم را می‌کشد.

 

ایکاروس، یکی دیگر از اسطوره های یونانی که با این داستان مطابقت دارد، یک هدیه جادویی به او داده شد - هدیه بال. ایر نیوزلند در هواپیماهای DC-10 خود دارای فناوری جادویی با ناوبری رایانه ای زمینی بود. امروز، ما ماشین‌های الکتریکی مدرنی داریم که خودشان رانندگی می‌کنند - و تصادف می‌کنند. چندی پیش، ما دیدیم که چگونه Theranos بسیاری از افراد باهوش را با متقاعد کردن آنها به قدرت های تکنولوژیکی که در داخل جعبه سیاه وجود نداشتند، از بین برد و هیچ کس به خود زحمت درک آن را نمی داد.

 

پروازهای فن‌آورانه‌مان هرچه که باشد، باید مراقب باشیم که خیلی نزدیک به خورشید پرواز نکنیم، مبادا خطر بلاهایی در مقیاس جاه‌طلبی‌هایمان را تهدید کنیم.

 

——————

 

مثل همیشه ممنون که خواندید.

 

- دی

 

منابع (هم عالی و هم توصیه شده!)

حکم در مورد Erebus، توسط پیتر ماهون، کمیسر تحقیقات سلطنتی.

اربوس: عاقبت. مستند تلویزیون نیوزلند.


بررسی فاجعه Erebus قسمت 4

او در رابطه با ناوبری کامپیوتری و شرایط موجود در قطب جنوب، نتیجه گرفت که این حادثه ناشی از خطای خلبان بوده است. اعتراض عمومی به این اولین تحقیق منجر به تشکیل کمیسیون جداگانه تحقیق سلطنتی شد.

Whiteout، و نه از Snow

 

در طول کمیسیون تحقیقات سلطنتی، هم مردم و هم مدیران ایر نیوزلند معنای اصطلاحی را که برای آنها ناآشنا بود - سفید کردن بخش - یاد می گرفتند. در حالی که همه کسانی که در طوفان های فلوریدا اسکی می کنند یا رانندگی می کنند، از سفید شدن هوا می دانند، در قطب جنوب به چیزی متفاوت اشاره دارد. به طور خاص، سفید شدن بخش یک پدیده بصری است که باعث می شود آسمان جلوی هواپیما در دوردست شبیه یخ سفید زیر آن به نظر برسد. در این شرایط، کوه Erebus که از جلوی شما برمی خیزد، مانند دریایی پوشیده از یخ بسیار جلوتر به نظر می رسد. خلبانان نظامی در قطب جنوب به خوبی از این پدیده در اطراف مک موردو ساوند آگاه بودند. یکی از دلایل الزام آنها این بود که فقط خلبانانی با تجربه خاص در آن منطقه اجازه پرواز داشته باشند.

طراحی لوگو با بهترین طراحان لوگو

در طول پرس و جو، معلوم شد که ایر نیوزلند به شدت بر معافیت آموزشی خود برای دور زدن این شرط تکیه کرده است. در واقع، حتی یک خلبان در هیچ یک از پروازهای تجاری ایر نیوزیلند قبلاً آنجا نبوده است - از جمله هر دو خلبان پرواز 901. شاید جالب‌تر از آن، این شرکت هواپیمایی در حال برگزاری جلسات توجیهی خلبانی توسط خلبانانی بود که خودشان این کار را نکرده بودند. ، به قطب جنوب بوده است. با واقعیت سفید شدن بخش و شباهت‌های طبیعی تمام صخره‌های یخ‌زده و یخچال‌های طبیعی، این واقعاً موردی بود که نابینایان نابینا را هدایت می‌کردند.

این ویدیو که در پرواز 901 گرفته شده است، جو غیر عادی داخل هواپیما را لحظاتی قبل از سقوط نشان می دهد. نه خدمه و نه مسافران هیچ هشداری در مورد کوه پیش رو دریافت نکردند و نه هواپیما در شرایط بد یا بد آب و هوایی قرار داشت.

 

در حالی که مطمئناً درست است که خلبانان نمی‌دانستند هواپیمایشان کجاست (از آنجایی که مسیر آن تغییر کرده بود)، همچنین درست است که آنها نتوانستند کوهی را که در مقابلشان بالا می‌آمد ببینند. عکس‌های قابل توجهی که در دوربین‌های محل خرابه‌ها پیدا شده‌اند، عکس‌های گردشگران را نشان می‌دهند که چند ثانیه قبل از سقوط از پنجره بیرون آمده‌اند. در طول پرواز، درب کابین اغلب باز بود و مسافران اجازه داشتند از پنجره های جلویی نگاه کنند. هیچ کس سرنشین هواپیما از این که هواپیما به سمت یک آتشفشان در حرکت است آگاه نبود. و به لطف سفید کردن قطب جنوب، هیچ مدرک بصری وجود نداشت که خلاف آن را بگوید.

این تبلیغ قدیمی برای رادار دیجیتال آب و هوای Bendix یک صفحه نمایش معمولی را در کنار یک بوئینگ 747 نشان می دهد. این سیستم برای خواندن بازتاب های آب و در نتیجه تشخیص ابرها و طوفان ها طراحی شده است.

رادار هم نمی تواند شما را نجات دهد

 

هنگامی که عدم امکان قضاوت یک کوه سفید در حال افزایش در سفیدی قطب جنوب مطرح شد، شرکت ادعا کرد که قله 12000 فوتی باید در رادار رو به جلو هواپیما قابل مشاهده باشد. مطمئناً یک کوه غول پیکر از سنگ و یخ ظاهر می شود اگر بخواهید با آن برخورد کنید. اما ضبط‌کننده‌های پرواز سالم و ضبط‌کننده صدای کابین خلبان نشان داد که خلبان‌ها هیچ هشداری به جز هشدار صوتی «بالا، بالا بکش» از سنسور مجاورت زمین در چند ثانیه دریافت نکرده‌اند - برای انجام کاری بسیار دیر شده است.

 

قاضی پیتر ماهون، مسئول کمیسیون، تصمیم گرفت بسیاری از جنبه های پرونده از جمله رادار را برای خود بررسی کند. او از شرکت Bendix در کالیفرنیا، سازنده دستگاه دیدن کرد. آنها به او اطلاع دادند که DC-10 مجهز به رادار هواشناسی است که فقط برای انعکاس رطوبت طراحی شده است. از آنجایی که یخ قطب شمال به طور قابل توجهی خشک است (مشهورتر از صحرای صحرای آفریقا)، رطوبت اندک در کوه به معنای انعکاس کم یا عدم انعکاس راداری است، و بنابراین هیچ نشانه ای از خطری که در پیش است وجود ندارد.

موری دیویس، مدیرعامل ایر نیوزلند در طول تحقیقات ثابت کرد که غیرقابل حل است. او با قاطعیت اظهار داشت که به هیچ وجه به هیچ وجه خط هوایی در این حادثه مقصر نبوده است. این سهل انگاری خود خلبان بود.

نتیجه گیری و توطئه گران

طراحی سایت سفارش طراحی سایت سایت

کمیسیون تصمیم گرفت که علت فوری حادثه تغییر مختصات در رایانه زمینی است که شب قبل بدون هشدار به خلبانان انجام شده است. ماهون در حالی که هیچ اظهارنظر رسمی در مورد آموزش ضعیف یا اتکای بیش از حد به فناوری این شرکت هواپیمایی ارائه نکرد، در مورد تلاش‌های غیرصادقانه آنها برای اجتناب از مسئولیت سقوط اظهارنظری تند کرد و آنچه را که شاهد بود، "یک سری دروغ‌های سازمان‌یافته" خواند. این عبارت وارد زبان عامیانه نیوزلند شد. همچنین آنقدر خشم تشکیلات سیاسی را برانگیخت که درخواست تجدیدنظر در دادگاه مطرح شد که در آن نتایج «درخشان» ماهون هم تأیید شد و هم در عین حال کاملاً رد شد.

 

شرکت هواپیمایی دولتی می بیند که این موضوع بدون پیگرد کیفری برای هیچ مدیر یا کارمندی پایان می یابد. در واقع، بیشتر افرادی که در ایجاد و سرپوش گذاشتن این فاجعه نقش داشتند، از جمله مدیر عامل موری دیویس، توانستند شغل خود را حفظ کنند. زمانی که بعداً مشخص شد که دادگاه تجدیدنظر مملو از شیل هایی بوده است که از نظر مالی به ایر نیوزیل مرتبط بوده است. انجام پروژه انجام پروژه متلب پروژه های متلب


برنامهریزی شده تا مرگ: نرمافزار و فاجعه Erebus

برنامه‌ریزی شده تا مرگ: نرم‌افزار و فاجعه Erebus

 

    در نوامبر 1979، یکی از پیشرفته‌ترین هواپیماهای جهان به قطب جنوب و در کنار کوه آتشفشان فعال اِربوس، کاملاً تحت کنترل رایانه پرواز کرد. همه 257 سرنشین هواپیما جان باختند. چگونه یک شرکت هواپیمایی با سابقه ایمنی بی عیب و نقص به اشتباه به فناوری با چنین نتایج فاجعه باری اعتماد کرد؟ امروز، من به فاجعه Erebus از دیدگاه نرم افزاری نگاه خواهم کرد و ببینم چه درس هایی ممکن است داشته باشد.طراحی لوگو با بهترین طراحان لوگو 

 

کوه Erebus جنوبی ترین آتشفشان فعال جهان است که در ارتفاع 12448 فوتی از جزیره راس برآمده است. بیش از 1.3 میلیون سال است که روزانه گاز و بخار منتشر می کند.

وسوسه اربوس

 

قطب جنوب یک مکان سرد و خطرناک است. مناظر یخی بی‌پایان، خالی از زمین، به ما یادآوری می‌کند که چقدر کوچک و شکننده هستیم - و چقدر برای بقا به آشنایی با محیط خود وابسته هستیم. تراژدی اربوس با یک جاذبه مهلک آغاز می شود - میل انسان به کشف و شاید حتی رام کردن قطب جنوب، که آن را حتی برای لحظه ای قابل سکونت و قابل دسترس می کند.

 

این میل، که در رگهای میلیون ها نفر جریان دارد، نقشی مرگبار در آنچه در آن روز برای پرواز 901 ایر نیوزیلند رخ داد، ایفا خواهد کرد. این امر منجر به همدستی و پذیرش بسیاری از موقعیت‌ها می‌شود که از ابتدا غیرقابل دفاع بودند.

در حالی که تلاش‌های موفقیت‌آمیز و فوق‌العاده‌ای برای بازیابی تمام اجساد از سقوط انجام شد، بقیه لاشه‌های پرواز 901 در جای خود باقی مانده‌اند و در بهار از هوا قابل مشاهده هستند.انجام پروژه انجام پروژه متلب

 

کوه Erebus دومین آتشفشان مرتفع قطب جنوب و یکی از سه آتشفشان جزیره راس است. این جزیره به افتخار سر جیمز راس که آن را در طول سفر خود در سال 1840 کشف کرد، نامگذاری شد. خود راس این آتشفشان را به افتخار یکی از کشتی های اعزامی خود به نام HMS Erebus نامگذاری کرد - واقعیتی که ممکن است به هیچ وجه جالب نباشد به جز اینکه نام کشتی (اعطا شده توسط نیروی دریایی بریتانیا) به اربوس اشاره می کند که مظهر تاریکی و مکانی از تاریکی در اساطیر یونان است. در تضاد آشکار و جدی با یخ های درخشان و سفید کوه، لکه طولانی، تیره و چربی مانند لاشه هواپیمای پرواز 901 اکنون هر سال در کنار کوه Erebus هنگام ذوب برف ظاهر می شود.

DC-10 پرواز 901، با شماره ثبت ZK-NZP، که در اینجا نشان داده شده است، دارای یک سیستم هدایت اینرسی جدید است که اجازه می دهد ناوبری از رایانه های روی زمین از قبل برنامه ریزی شود.

نوآوری های هوا در دهه 1970

 

دهه 70 زمان هیجان انگیزی برای هوانوردی بود که نشان دهنده تولد عصر جت و جذابیت سفرهای بین المللی مقرون به صرفه بود. DC-10 از مک دانل داگلاس (در حال حاضر بخشی از بوئینگ) نمونه اولیه کامپیوتری در کابین خلبان بود. این هواپیما به اندازه رقیب خود در بازار جت های سه موتوره، L-1011، شیک و زیبا نبود و به سرعت شهرت وحشتناکی برای حوادث و سوانح به دست آورد.

 

تنها شش ماه قبل از پرواز 901، یک هواپیمای خطوط هوایی ترکیه DC-10 تمام 346 سرنشین هواپیما را کشته بود که در آن زمان مرگبارترین سانحه در تاریخ هوانوردی بود. نشان داده شده بود که این هواپیما دارای نقص مکانیکی کشنده در طراحی درهای محموله خود و همچنین مشکلات دیگری است. ایر نیوزلند و مک دانل داگلاس به طور طبیعی می ترسیدند که اگر آنها یا هواپیماهایشان به هر طریقی مقصر آنچه در کوه اربوس اتفاق افتاد مقصر شناخته شوند، برنامه DC-10 به پایان می رسد.

مک موردو ساوند جنوبی ترین آب قابل کشتیرانی در جهان و یک نقطه دسترسی و تامین مجدد مهم برای تاسیسات علمی و نظامی در جزیره راس، محل کوه Erebus است.

صدای مک مردو

 

ایر نیوزلند بیش از یک دهه قبل از پرواز ناگوار، ندای اربوس را احساس کرد. در سال 1969، کاپیتان پیتر گراندی، مدیر عملیات پروازی این شرکت هواپیمایی، به پایگاه اسکات در قطب جنوب سفر کرد تا امکان سنجی انجام یک پرواز گشت و گذار از نیوزیلند به سمت مک موردو ساوند را مطالعه کند. صدا جنوبی ترین بندر جهان است که می توان با قایق ها، اغلب با بدنه یخ شکن، به آن نزدیک شد. این به عنوان یک نقطه دسترسی مهم برای اکسپدیشن های قطب جنوب و همچنین برای ایستگاه مک موردو ایالات متحده، که یک فرودگاه یخی و کنترل ترافیک هوایی برای هواپیماهای نظامی در منطقه را اداره می کند، عمل می کند.

 

او تشخیص داد که هواپیمای DC-8 که در آن زمان توسط شرکت هواپیمایی مورد استفاده قرار می گرفت، فاقد برد طولانی و ظرفیت سوخت مورد نیاز برای سفر رفت و برگشت 12 ساعته بود. هیچ گزینه ای برای توقف و سوخت گیری در مک موردو وجود نداشت. جت های تجاری مجاز به فرود و برخاستن از یخ خطرناک نبودند.طراحی سایت سفارش طراحی سایت

تحویل گرفتن

 

ایر نیوزلند اولین بار DC-10 خود را در ژانویه 1973 تحویل گرفت. در زمان سقوط، آنها یک شرکت هواپیمایی کوچک بودند که بیشتر بر پروازهای داخلی تمرکز داشتند. این شرکت تنها 35 هواپیما در کل ناوگان خود داشت و تنها 10 فروند پرواز بین المللی داشت. هفت مورد از آنها DC-10 بودند.

 

این ایرلاین پروازهای دیدنی به قطب جنوب را در فوریه 1977 آغاز کرد اما تعداد بسیار کمی از آنها وجود داشت. در دو سال منتهی به سقوط هواپیما، ایر نیوزلند